شاهزاده رضا پهلوی مقاله ای درون وال استریت ژورنال نوشته هست که من موفق بخواندنش نشدم. مصاجبه با ایمان نو لاو چون WSJ مـیخواست عضو شوم و  دلار بپردازم. مصاجبه با ایمان نو لاو دلار هم کـه مستحضر هستید سر بفلک زده و اصلا صرف نمـی کند. اگر شما توانستید آنرا بخوانید، مصاجبه با ایمان نو لاو لطفا کپی اش کنید و در کامنت بگذازید. دوست دارم متن انگلیسی را با فارسی کـه در تلگرام پیدا کردم، مقایسه کنم. شخصا ارادت چندانی بـه جناب شاهزاده ندارم. درون واقع اصلا بـه ایشان ارادت ندارم چون بنظرم شُل و کمـی سوسول مـی آید. کاریزما درون حدود منـهای شصت و پنج.   حتی شُل تر از پدرش کـه دست کم آموزش و روش نظامـی داشت، درون هنگام قدرتش کمـی ابهت داشت و راه رفتن نظامـی اش هم (بگفته یک اقسر ارشد کـه مخالفش هم بود) بسیـار زیبا و برازنده بود. کاش علیرضا زنده مانده بود. یـادم مـی آید-وقتی بزندگی اش خاتمـه داد، یـا دادند –  بانویی کـه از کودکی او را مـی شناخت، نوشته بود حرکات و رفتارش شباهت عجیبی بـه پدر بزرگش (عشق من) رضاشاه بزرگ داشت. فعلای بهتر از شاهزاده رضا پهلوی نداریم کـه در نزدیکی سقوط #فرقه_تبهکار، که تا برگزاری رفراندوم، اندکی بـه مردم دلگرمـی بدهد. اتفاقا درون تظاهرات دیماه 96 خیلی ها درون خیـابان ها نامش را فریـاد زدند. بـه امـید آزادی ایران و، حتی به منظور دو سه ماه هم شده، برگشتن من بـه زادگاهم. اووووه، چه شود! خیلی سخت و عجیب هست که خدا باشی ولی نتوانی بـه ک برگردی، نـه؟ مقاله را اینجا مـیگذارم. چیزی نگفته کـه قبلا نشنیده باشیم، بجز کشته شدن رضا اوتادی، جوان 26 ساله ای کـه (پوتین) درون کرج کشت

در تازه‌‌‌ترین دور تظاهرات سراسری علیـه جمـهوری اسلامـی، جوانی بـه نام «رضا اوتادی» بـه همسایگانش درون خیـابان‌های کرج ملحق شد. آنـها با هم شعار دادند: مصاجبه با ایمان نو لاو «مرگ بر دیکتاتور» و «آخوند حتما گم بشـه!». رضا سپس توسط دستگاه امنیتی رژیم شناسایی شد و در شب دوازده مرداد درون حالی‌ کـه به سمت خانـه مـی‌رفت، نیروهای امنیتی رژیم، وی را بـه ضرب گلوله کشتند. او ۲۶ ساله بود.

اطلاعات زیـادی درباره رضا اوتادی درون دسترس نیست. مـی‌دانیم کـه مغازه‌دار بود و نامزد کرده بود. درون صفحه توئیترش کـه فقط یک بار درون آن توئیت کرد درون روز اول خرداد نوشت: «تغییر رژیم ایران؛ به منظور آزادی، زندگی‌ بهتر، آرامش، امنیت اقتصادی و روانی‌، خنده‌‌های بدون استرس.» درون این تنـها توئیتِ غم‌انگیز ولی‌ مصمم، رضا اوتادی خواست اساسی یک ملت را ثبت کرد. او شاید این را مـی‌دانست و نیـازی ندید کـه بیشتر از این بگوید.

تظاهرات اخیر درون ایران، تازه‌‌ترین فصل از یک تلاش تقریباً چهل ساله است. این تظاهرات بر خلاف آنچه بعضی‌ طرفداران رژیم گفته‌اند صرفا بـه خاطر مشکلات اقتصادی مثل «قیمت تخم‌مرغ» نیست؛ بلکه حوزه گسترده‌تری را شامل مـی‌شود و اه آن بسیـار عمـیق‌تر از هر موضوع واحد اقتصادی و اجتماعی است.

اعتراضی ملی درون ایران، بی‌عدالتی‌های اجتماعی، سیـاسی و اقتصادی زندگی‌ زیر سایـه جمـهوری اسلامـی را تشخیص مـی‌دهد و تقبیح مـی‌کند و آنـها را نشانـه‌های یک بیماری‌ واحد مـی‌داند: جمـهوری اسلامـی؛ هم ایدئولوژی و هم ساختار آن. اعتراضی ایرانیـان، ریشـه این بیماری را هدف قرار مـی‌دهد و نـه صرفا نشانـه‌های آن مثل فساد یـا سرکوب را. هم‌مـیهنان من بـه دنبال پایـان بـه جمـهوری اسلامـی هستند نـه فقط بـه خاطر اینکه رژیمـی اقتدارگرا، فاسد و بی‌کفایت هست بلکه بـه این دلیل کـه رژیمـی هست غیر ایرانی‌ و ضد ایرانی‌.

جمـهوری اسلامـی از همان آغاز بـه دنبال ویران ایران با تبدیل آن از یک ملت بـه یک نـهضت بود. جمـهوری اسلامـی پرچم کشور را کـه چندین قرن قدمت داشت عوض کرد؛ جلوی آموزش تاریخ و ادبیـات ما را گرفت؛ از گرد هم آمدن مردم ما بر مزار قهرمانان‌شان مثل کورش کبیر و فردوسی‌ درون مناسبت‌های خاص جلوگیری کرد؛ درون نظام طبقاتی مبتنی بر آپارتاید مذهبی‌ و تی خود، هر ایرانی‌ را درون جایگاه حقوقی و اجتماعی خاصی قرار داد بـه طوری کـه زنان و اقلیت‌های مذهبی‌، شـهروندان درجه دوم و سوم یـا پایین‌تر شدند؛ و در سرزمـینی کـه به خاطر شعر و موسیقی‌اش شـهره است، هم شعر و هم موسیقی را و گاه بـه طرز وحشیـانـه‌ای سرکوب کرد.

صبر ایرانیـان بـه سر آمده‌ است. درون خیـابان‌های ایران و در شبکه‌های اجتماعی، شعار پرطرفدار «مـی‌مـیریم، مـی‌مـیریم، ایران رو بعد مـی‌گیریم» با حسی سرشار از عزم راسخ و فوریت، طنین‌انداز شده‌ است. ایرانیـان علاوه بر اینکه آزادی، عدالت و فرصت مـی‌خواهند، خواهان شکوه، افتخار و احترام به منظور کشورشان هستنند. آنـها مـی‌خواهند جایگاه شایسته خود درون جامعه جهانی‌ را باز بعد بگیرند. آنـها مـی‌خواهند بـه خاطر خدمات بزرگ علمـی و فرهنگی تمدن باستانی‌شان شناخته و تحسین شوند. آنـها هم‌چنان‌ کـه اداره کشورشان را بـه دست مـی‌گیرند و راهی درخشان بـه سوی توسعه و نوآوری مـی‌گشایند، مـی‌خواهند دوستانی نزدیک و شریکانی قابل اعتماد شناخته شوند. درون یک جمله، هم‌مـیهنانم مـی‌خواهند ایران را از جمـهوری اسلامـی بعد بگیرند.

در بهمن‌ماه گذشته، رژیم درون حالی‌ سی‌ و نـهمـین سالگردش را «جشن» گرفت کـه هیچ‌گاه که تا این اندازه نامحبوب و غرق درون بحران نبود. رژیم بـه طور هم‌زمان با چندین چالش وجودی روبرو هست که همـه آنـها را خودش بـه وجود آورده: یک اقتصاد آشفته، نابودی وسیع زیست‌محیطی‌، جدا شدن نیروهای امنیتی، تظاهرات سراسری و اعتصابات کارگری بی‌‌سابقه، و مـهمتر از همـه، جمعیتی نترس کـه به طور فزاینده درگیر فعالیت‌های روزانـه مقاومت و نافرمانی مـی‌شوند.

‌هم‌چون بسیـاری از رژیم‌های اقتدارگرا، جمـهوری اسلامـی با ترس از مردم حکومت مـی‌کند. رژیم بـه تازه‌ترین موج تظاهرات، همان پاسخی را داد کـه همـیشـه مـی‌دهد: توهین، تهدید، زندان، شکنجه و کشتن ایرانیـان بی‌گناه. رژیم همچنین درون تلاشی به منظور جلوگیری از هماهنگی‌ مردم، اینترنت و تلفن را درون تهران، کرج، قم و شـهر‌های دیگر کُند یـا قطع کرد که تا معترضان نتوانند مبارزه‌شان و پاسخ وحشیـانـه رژیم را با جهان خارج بـه اشتراک بگذارند.

من به منظور دهه‌ها از برقراری یک دموکراسی سکولار درون ایران دفاع کرده‌ام و گفته‌ام کـه مسیر رسیدن بـه این هدف، با قبول دو واقعیت بنیـادین شروع مـی‌شود: اول اینکه جمـهوری اسلامـی تهدیدی به منظور موجودیت ایران و ایرانیـان هست و دوم اینکه جمـهوری اسلامـی قابل اصلاح نیست. این مسیر بـه نافرمانی مدنی، تظاهرات عمومـی‌ و اعتصابات ملی‌ نیـاز دارد که تا به سقوط ساختاری رژیم منتهی شود. این همان چیزی هست که اکنون درون ایران دارد اتفاق مـی‌‌افتد.

بعد از سقوط رژیم، این مسیر حتما با برگزاری انتخاباتی آزاد و منصفانـه به منظور تشکیل مجلس مؤسسان دنبال شود. و در نـهایت، حتما به یک همـه‌پرسی‌ ملی‌ به منظور برقراری یک دموکراسی سکولار برسیم کـه در آن، حقوق انسانی یکایک شـهروندان تضمـین شده باشد.

مأموریت من این نیست کـه یک نقش رهبری شخصی را درون حکومت آینده بر عهده بگیرم. بلکه، به منظور بیش از ۳۹ سال گذشته، ماموریتم این بوده و است کـه برای مردم ایران، منبع امـید، صدایی به منظور اتحاد و وسیله‌ای به منظور تغییر باشم. وقتی‌ هم‌مـیهنانم بـه نقطه عطف برگزاری همـه‌پرسی‌ ملی‌ رسیدند، و وقتی‌ ایرانیـان توانستند به منظور اولین بار رهبرانی را کـه مـی‌خواهند انتخاب کنند، مأموریت من انجام شده است.

مانند انقلابیونی کـه ایـالات متحده آمریکا را بنیـان گذاشتند، رضا اوتادی درون آرزوی «زندگی‌، آزادی و جستجوی خوشبختی‌» بود. جرم او تظاهرات مسالمت‌آمـیز به منظور رسیدن بـه این آرزو‌ها بود. مانند عده بی‌شمار دیگری کـه جمـهوری اسلامـی را درون تقریبا چهار دهه گذشته بـه چالش کشیدند، رضا به منظور رسیدن بـه این آرزو‌ها جانش را از دست داد. مثال او، ماهیت اعتراضات ایران را آشکار مـی‌سازد. ایران مملو از مـیلیون‌ها رضا اوتادی است، و من مطمئنم کـه آنـها بـه زودی کشورشان را بعد خواهند گرفت و آن را دوباره خواهند ساخت.

Source: مردم ایران پیـامـی دارند: کشورمان را بعد مـی‌گیریم  – Telegraph

Advertisements




[من چمـه – بدر و هلال - babakus.wordpress.com مصاجبه با ایمان نو لاو]

نویسنده و منبع: بابک | تاریخ انتشار: Mon, 20 Aug 2018 00:23:00 +0000